از ابتدای سال تا امروز تخصیص ارز دولتی برای تامین دارو پرچالش ترین مشکل صنعت بوده است. در هفته ای که گذشت گزارش تحلیلی یکی از خبرگزاری های غیر تخصصی کشور بر روی آمارهای تخصیص ارز منتشر شد که در آن چند مقدمه وجود داشت اولا اختصاص 45 درصد از کل ارز تخصیصی یعنی حدود 59 میلیون یورو از 131 میلیون یوروی تخصیصی به چند شرکت معدود و البته اکثر آن به دسته ای از داروها که برای بیماریهای نادر استفاده می شوند و بعد نتیجه گیری شده بود که شفافیت در مورد نحوه تخصیص ارز وجود ندارد و باید سیستم های نظارتی ورود کنند و منابع ارزی را به سمت تامین داروهای مورد نیاز عموم جامعه سوق دهند و طنز تلخ داستان اینکه تصمیم سازانی که خود این اختصاص را انجام داده اند هم علت این امر را حواله به وجود مافیای دارو کردند.
سفسطه مصادره به مطلوب یکی از رایج ترین انواع سفسطه ها محسوب می شود. این سفسطه حتی در میان اهالی فن و دانشمندان و حتی منطق دانان هم بسیار رواج دارد و این گونه است که با پیش فرض های درست یا به ظاهر درست نتیجه ای را در بحث بگیریم که خودمان می خواهیم.
در دو سال اخیر روند هدف گذاری برای کاهش ارزبری صنعت دارو با واقعیتهای موجود فاصله داشته است و برای ماه ها ارز لازم برای واردات داروهای بیماران نادر پرداخت نشد بنابراین طبیعی است که زمانی که فشار زیاد می شود و کمبودها ایجاد می شود در یک دوره زمانی لازم است جبران تصمیمهای غلط گذشته را بکنیم و با اختصاص ارز و واردات تامین یک سال را در سه ماه انجام دهیم (البته که کل ارز تخصیصی در سه ماه اخیر یک پنجم نیاز صنعت بوده است) ولی اینجا عامدانه سفسطه مصادره به مطلوب توسط برخی تصمیم گیران که با بی درایتی بحران را ایجاد کردند استفاده می شود تا علت بحران را در کلمات مبهم و ناشناخته ها مثل مافیا جستجو کنند و نه در بی کفایتی خود.
در سفسطه مصادره به مطلوب پیش فرضی قطعی و اثبات شده در نظر گرفته می شود که خودش نیاز به اثبات دارد و یا بدون ارائه هیچگونه شواهدی درست پنداشته می شود. در اینکه به دلیل عدم شفافیت در نظام دیوان سالار و پیچیده ما فساد وجود دارد شکی نیست و هر کدام از ما مثالهای زیادی با ادله محکم داریم که فساد اداری را تجربه کرده ایم ولی این پیش فرض سلب مسئولیت برای درایت و کفایت در تصمیم گیری نمی کند و این شیوه که حتی تصمیم سازان ارشد به جای اینکه بابت تصمیمات غلط خود بازخواست شوند پشت مقدمات استدلال که وجود مافیا یا سلطان فلان مقوله پنهان می شوند دردی را دوا نخواهد کرد و اینگونه سفسطه مصادره به مطلوب نهایتا باعث بقای بی کفایتها در سیستم تصمیم گیری می شود.
یادتان هست چندین سلطان در سالهای گذشته دستگیر شدند و یا چندین شبکه مافیایی متلاشی شد. کدامیک از مشکلات اقتصادی حل شد؟ در حالیکه سرعت بخشیدن به ایجاد روندهای تصمیم گیری شفاف واجب است تا فساد اداری کمتر شود انتخاب مدیران لایق از آن هم مهمتر است تا پشت غولهای ساختگی بی کفایتی خود را پنهان نکنند.
گرافیک با مجوز وبسایت استفاده شده است.