عواقب مواجهه های تکراری برای موجود زنده در ارتباط با محیط پویا و غیر پویای اطرافش مفید است. این محرکها به موجود زنده اجازه می دهند اشیا و موجوداتی را که بی خطرند از آنهایی که خطرناک اند تشخیص دهند و این از نخستین و مهم ترین پایه های وابستگی اجتماعی به شمار می رود و بدین ترتیب پایه های سازماندهی اجتماعی و یکپارچگی را شکل می دهند.
باورتون میشه یک مکانیزم دفاعی که در ما نهادینه شده می تواند پایه خطاهای شناختی مهلکی باشد. این روزها خبرهای تلخی از فلسطین می آید و جنگ خونینی در گرفته است که در هیاهوی کرونا خبرهای آن گم شده است. وقتی جنگهای قومیتی را بررسی میکنیم فارغ از مسائل سیاسی و قدرت طلبی های کثیف همیشه متعجب می شویم که چطور ممکن است مردم عادی که جملگی انسان هستند با چنین سطحی از تنفر و خشم نسبت به مردمان قوم دیگر برخورد کنند.
مغز ما با ورود اطلاعات از بیرون بطور مداوم در حال پردازشهای شناختی است و ارزیابی های خودکار توسط سیستم 1 انجام می شود و خروجی مهم این ارزیابی ها این است که آیا تلاش بیشتری از جانب سیستم 2 مورد نیاز است یا خیر. یکی از این ارزیابی ها اندازه گیری سهولت شناختی است که پاسخ به این سوال است که آیا از پدیده مورد ارزیابی شناخت قبلی وجود دارد و یا با پدیده نا شناخته که حالت پر تنشی است و باید سیستم تنبل 2 به کار بیفتد مواجه هستیم به این ساز و کار سهولت شناختی می گویند.
از نوزادی ما با چهره های آشنای جامعه اطرافمان با سنتهای این جامعه و با هر آن چیزی که نرمال شناخته می شود خو میگیریم و هر مواجهه جدیدی یک موقعیت پرتنش برای مغز ماست که باید برای تحلیل درست از سیستم 2 استفاده کند که مستلزم مصرف انرژی است و گاها در افراد با قوه تفکر ضعیف تر اصلا امکان تحلیل شناختی درست در زمان مواجه با پدیده های خارج از فرهنگ و سنت جامعه خود وجود ندارد. این خطای شناختی ریشه بسیاری از نفرت پراکنی های قومیتی است که قدرت طلبان با سوء استفاده از این خطای شناختی توده مردم یا حتی حمایت میلیونها نفر که همه افراد معمولی یک جامعه با خواسته های معمولی برای یک زندگی سعادتمند هستند به ظلم و جنایت درسکوت و گاهی همراهی این مردم با جنایتکاران دست می زنند.
برای چیره شدن بر این خطای شناختی باید سیستم 2 را فعالانه به کار گرفت و مشاهده گر دوست داشتن ها و نداشتن های خود که بر اساس خطای سهولت شناختی است بود و تنها راه پایان یافتن قومیت گرایی آموزش دادن به نسل بعد است که با بکار انداختن سیستم 2 دنیا و فرهنگها و قومیتهای دیگر را با سیستم ارزشی سنتی فرهنگ خود ارزش گذاری نکند.
ما در زندگی خود چقدر در مواجهه با انسانهای اطراف خود تحت تاثیر خرده فرهنگهای داخل جامعه ایرانی دچار خطای سهولت شناختی می شویم و با آن دیگران را پیش قضاوت میکنیم؟
مشاهده گر خود باشیم….