“به منظور غلبه بر کووید 19 ، ترویج دسترسی عادلانه به واکسن ها نه تنها در … بلکه در سراسر جهان مهم است.
این کشور به منظور دستیابی عادلانه به واکسن های ایمن ، موثر و با کیفیت از طریق حمایت های مختلف ، در پاسخ به نیازهای کشورهای در حال توسعه و جهان ، با همکاری کشورهای دیگر و سازمان های بین المللی به کار خود ادامه خواهد داد”
خبر کوتاه است. به نظر شما به جای … نام کدام کشور را می شود گذاشت؟
عجیب این جملات من را تحت تاثیر قرار داد ، ردی از خود شیفتگی و قطب صادرات شدن و بهترین بودن در دنیا نمی بینیم. این جملات توسط اعلام رسمی دولتی گفته شد که میلیونها دوز واکسن به چند کشور دیگر هدیه کرد نه کشورهای هدیه گیرنده را تحقیر کرد و نه خود را برتر دانست. چند روز قبل از این جملات در یکی از کشورهایی که این واکسنها را هدیه گرفت بالاترین مقام رسمی دولتی در بهداشت و درمان گفت: ” ما در ماه های آینده نه تنها کمبود واکسن نخواهیم داشت، بلکه ریل گذاری کردیم که واکسن ما در اقصی نقاط جهان که قلدران و زورگویان درها را بر تهی دستان جهان بستند، بتوانیم واکسن صادر و هدیه کنیم و این از افتخارات ناب ماست.” هیچ ردی از توسعه یافتگی همراهی و همدلی با دیگران و تواضع نمی بینیم.
ژاپن
در سال 1395 فرصتی شد که سفری به ژاپن داشته باشم. از لحظه ورود انگار وارد یک دنیای دیگه شدم همه چیز بی نهایت مرتب و تمیز بود و رد پای تکنولوژی را در همه جا می دیدی. وقتی به مردم نگاه میکردی احساس میکردی اینها چرا اینقدر مغرور و دماغ بالا هستند ولی وقتی باهاشون همنشین می شدی تعجب می کردی که چقدر محترم بی تکبر و البته کنجکاو هستند و با احترام فراوان همچون یک کاشف به دنیای اطراف خود می نگرند و مشتاقانه می خواهند از تو بیاموزند. همه میدانیم که ژاپن چه تاریخ خونباری داشته و چگونه کمتر از یک قرن پیش مخوفترین جنایات بشریت را انجام داده ولی با تغییر دو نسل به کشوری صلح دوست و به یکی از جدی ترین حامیان کره خاکی، بشریت و توسعه متوازن همه ملتها تبدیل شده است.
سوالی که این روزها فکر من را مشغول کرده این است که آیا امیدی هست ما هم به سوی نور حرکت کنیم. از پروفسور کازوهیکو اوداکی استاد دانشگاه نیهون ژاپن پرسیده شد اصول توسعه در ژاپن چه بود؟
اولین عامل به نظر ایشان ثبات اجتماعی بوده است. یعنی تنش کمتر در زمینههای مذهبی و اجتماعی این مهم با ایجاد فضای باز برای نحله های مختلف فکری بوجود آمده است و فرصت اینکه تفاوتهای بین مردمان سرزمین مان را بپذیریم و اگر شخصی متفاوت با ما فکر میکرد به او برچسب جاسوس و دشمن نچسبانیم. جالب است بدانیم ژاپن از این فضا عبور کرده است و در سالهای دور مسیحیان ژاپنی جاسوس و دشمن پنداشته می شدند و به صلیب کشیده می شدند درحالیکه امروزه بسیاری از ژاپنیها در اول ژانویه به معابد میروند تا آغاز سال را جشن بگیرند و همچنین در 24 دسامبر کریسمس را جشن میگیرند و در 31 دسامبر به معابد بودایی میروند تا مطابق بودیسم عبادت کنند. بنابراین ژاپنیها در طول یک هفته سه نوع عمل مبتنی بر اعتقادات مختلف مذهبی و فرهنگی انجام میدهند و گاهی حتی در یک خانواده عقاید متفاوتی وجود دارد بدون اینکه تعارض منفی بوجود بیاورد.
دومین عامل اشتیاق به آموختن از دیگران است. ژاپنیها اگر موفقیت به دست بیاورند آن را به استعداد خودشان ربط نمیدهند بلکه آن را ناشی از شانس و تصادف میدانند، بنابراین تلاش برای آموختن از دیگران و ارتقای خود را همچنان ادامه میدهند. این ویژگی باعث شد ژاپنیها از خارج از کشور یاد بگیرند. این درحالی است که از نظر متوسط ضریب هوش ژاپن در رتبه پنجم دنیا قرار دارد (جهت مقایسه ایران در رتبه 111 قرار دارد). شما هیچ وقت از یک ژاپنی نمی شنوید که ما چنین و چنان هستیم و باهوش ترین ملت هستیم و همه از ما کمک می خواهند و الگوی دنیا هستیم.
موارد دیگری که این استاد برجسته دانشگاه برشمرده به فرهنگ کار برمی گردد و به طور خلاصه جدیت در کار و تلاش برای انجام مسئولیت محوله حتی اگر رد کردن یک نفر از خیابان باشد. بگذارید تجربه زیسته ام را با شما در میان بگذارم. شبی در توکیو از یک شام رسمی پیاده به سمت هتل برمیگشتم. در پیاده رو عملیات تعمیر سنگفرش در جریان بود. یک نفر از اعضا تیم تعمیرات حواسش فقط به پیاده رو بود که اشخاصی که مانند من در آن وقت شب از منطقه عبور می کردند بدون دردسر و آسیب از محل تعمیر عبور کنند و با احترام و یک پرچم در دست من را برای عبور از منطقه تعمیرات همراهی کرد و چنان دقیق و با جدیت این کار را انجام داد که گویا یک جراحی را دارد انجام می دهد!
کوتاه سخن: ژاپن در سالهای دور حال خوبی نداشت ولی توانست با تغییر از دورن پله های توسعه را طی کند.1. مدارا با دیگران با هر عقیده و بینش 2. فروتنی و اشتیاق به آموختن 3. جدیت درکار این سه اصل و عامل زیرساخت توسعه یک ملت بزرگ شدند.
ما در جبر جغرافیای دیگری قرار داریم و من هم درجایگاهی نیستم که توصیه ای بکنم و یا سواد این را داشته باشم که نسخه ای برای ایران بپیچم. ولی تجربه زیسته من این است که ما اهل مدارا نیستیم و اشخاصی که متفاوت با ما می اندیشند را برنمی تابیم. بسیار خودشیفته هستیم از مکالمات روزمره که ایرانی ها باهوشترین مردمان هستند تا گفتمان رسمی دولتی که همه جهانیان باید از ما الگو بگیرند مثالهایی از تکبر بی دلیل ماست و دست آخر جدیت در کارها یک مشکل ریشه ای در محیطهای کاری است که حتما هر روز شما نیز تجربه می کنید. نمی دانم آیا می شود اینگونه باقی ماند و بدون تغییر به سمت توسعه رفت؟!
شاید با مدارا، فروتنی و جدیت حال بهتری را تجربه کنیم.
ممنونم از مردم فروتن ژاپن که در روزهای سخت با هدیه واکسن به ایران در کنار ما ایستادند.